کد مطلب:233456 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:217

دودمان رسالت
انتقال كمالات یا نقایص جسمی از راه وراثت،از امور ثابت شده علوم تجربی است. تعداد فراوانی از بیماری ها از راه ژن به فرزندان انسان منتقل می شود،چنانكه بسیاری از خصوصیت های فردی،مانند رنگ پوست، قد و قامت،ویژگی های چشم و... از این راه انتقال می یابد. خصوصیات روحی و صلاح و فساد آن نیز از آدمی به فرزندان وی منتقل می شود. افزون بر این،هر فعل یا خصلتی،دارای آثار و بازتاب هایی است كه به خود انسان یا بستگانش باز می گردد. از این رو شخصیت های فرهیخته نه تنها خود خود مورد احترام هستند، بلكه افراد مرتبط با آنها نیز مورد تكریم واقع می شوند،چنان كه آثار و عواقب منفی اعمال و خصال آدمی نیز هم دامنگیر خودش می شود و هم دامنگیر وابستگان سببی و نسبی او.

رسول اكرم صلی الله علیه و آله برترین مخلوق عالم هستی است كه والاترین و كامل ترین دین را برای بشریت آورده و بیشترین تلاش را برای هدایت جامعه ی بشری كرده است. به گونه ای كه در ماسوی الله موجودی را نمی توان یافت كه مدیون آن حضرت نبوده و احترام رسول اكرم صلی الله علیه و آله بر او واجب نباشد. دخت گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله با توجه به این حقیقت نسبت به كسانی كه پشت به امت كردند و حق وصی پیامبر را رعایت ننمودند،زبان گلایه و شكایت گشوده و فرمود:



[ صفحه 121]



«آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله پدر من نبود؟ آیا احترام به آن حضرت در فرزندانش حفظ نمی شود؟» [1] .

امویان كه از هر چوبی علم مخالفت با اهل بیت می ساختند و از هر نغمه ای آهنگ معاندت با آنان ساز می كردند، انتساب امام حسن و امام حسین علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله را مورد تردید قرار دادند. پس از آنها مروانیان و عباسیان نیز به این مسأله دامن زدند،بویژه عباسیان كه از نسل عباس بن عبدالمطلب بودند و بدین سبب،خود را پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله می دانستند،كنایه از آن كه ما با پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله بیگانه نیستیم و شما در انتساب به رسول اكرم صلی الله علیه و آله برتر از ما نیستید.

در برابر چنین دسیسه ای،ائمه علیه السلام گاهی به بیان حق می پرداختند و گاه در مقابل فخر فروشی آنان مقابله با مثل می كردند. زمانی كه امام رضا علیه السلام در خراسان حضور داشتند،روزی مأمون در حال قدم زدن با ایشان بود، كه گفت: ای اباالحسن! درباره ی مطلبی فكر می كردم و به حقیقت مطلب پی بردم. در نسبت خودمان و نسبت شما،دیدم فضیلت ما و شما یكی است (زیرا نسبت هر دو به رسول الله می رسد)؛ و اختلاف پیروان ما و شما از روی تعصب و هوای نفس است.

امام رضا علیه السلام فرمود: این كلام جوابی دارد كه اگر مایل باشی بیان می كنم و گرنه نمی گویم. مأمون گفت: هدف من این بود كه بدانم نظر شما در این باره چیست؟



[ صفحه 122]



امام رضا علیه السلام فرمود: ای امیرمؤمنان! تو را به خدا قسم می دهم، اگر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از پشت این تپه ها بیرون آید و از دختر تو خواستگاری كند، آیا جواب مثبت خواهی داد؟

گفت:سبحان الله! آیا كسی به خود اجازه می دهد كه به رسول خدا جواب رد بدهد (و خود را از این افتخار محروم كند)؟

آن گاه فرمود: آیا فكر می كنی بر آن حضرت جایز است كه از دختر من خواستگاری كند؟ مأمون ساكت شد، سرش را پایین انداخت و سپس گفت: به خدا سوگند شما بیش از دیگران به پیامبر خدا انتساب دارید. [2] .

امام صادق علیه السلام از پدران خود نقل كرده است كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند ذریه هر پیامبری را از صلب خود او قرار داد،لیكن ذریه من در صلب علی بن ابی طالب علیه السلام و دخترم فاطمه علیهاالسلام قرار داده شد. [3] .

بنابراین آنچه ارزش حقیقی دارد و مایه ی نجات است، اهلیت و انتساب است،نه اهمیت شناسنامه ای.



[ صفحه 123]




[1] بحارالانوار 35 / 43.

[2] بحارالانوار 241 / 25.

[3] بحارالانوار 144 / 23، ح 98.